دست مادر

 

باد هوهو مي كند ميزند در را به هم
نيمه شب از خواب ناز با صدايش مي پرم
ناگهان در باز شد يك نفر پيشم نشست
روي خواب چشم من او كشيد آرام دست
چشم هاي كوچكم بسته شد از ترس باد
حس خوبي پر كشيد گونه ام را بوسيد
گفت: از مادر نترس باد مهمان در است
دست هاي كوچكت توي دست مادر است


تاریخ : 25 آذر 1392 - 01:28 | توسط : ماماني | بازدید : 1966 | موضوع : وبلاگ | 23 نظر

عمرم جـــــــــــــــــونم Ho2 مامان

خانووم خانووماي مامان پارك رفتن رو خيلي دوست داره مث الان كه تو يه شب سرد مجبورمون كرد ببريمش پارك!!

دختر كنجكاومم همش مي پرسه اين چيه اون چيه؟؟

خدارو شكر مي كنم نفسم كه شمارو به ما هديه داده مهربونم..به مامان تو كاراي خونه كمك مي كنه

بعد كمك به مامان خوردن پفك و تماشاي تلويزيون مي چسبه..قندم

گلم تا الان كه دوسال و دوماهشه كامل مي تونه حرف بزنه

تا پانزده مي شمره

ده تا شعر مي خونه

همش در حال سوال پرسيدنه

فوق العاده مهربون و صبوره

قربون شيرين زيونياش

و.....

به كتاب داستان خيلي علاقه داره اينام چند تا از كتاباشه شبا قبل خواب حتما بايد براي دخترم كتاب داستان بخونم

بايد قبل خوابش حتما بغلش كنم.اگه بغلش نكنم ميگه عزيزم بغلم كن

بوس آبنباتي ميده به مامانش اما چون از بوس خوشش نمياد به كسي هم بوس نميده .بعد بوس آبنباتي صورتشو بايد تميز كنه.دختر بهداشتي منه

اينم كيف كتابشه كه توش پره از كتاباي آموزشي

اينا هم صد تا كارته كه دختر باهوشم همشونو بلده

و  علاقه داشتنش به نقاشي اين بلاهارو سر ديواراي اتاقش آورده به عنوان نمونه

و در آخر هستي وقتي موهاش بلند بود.قربون قدو بالات بشه مـــــــــــــــادر

 

 


تاریخ : 22 آذر 1392 - 05:09 | توسط : ماماني | بازدید : 1565 | موضوع : وبلاگ | 14 نظر

عشق مامان نفس بابا

وقتي صبح مامان ميخواد بره سر كار و هستي ميره پيش مادرجون و آقاجون ضربان قلبم اين شكليه

قربوووووون لبخند زوركي بشــــــــــــــــــــم ماماني

يه عكس از موهاي كـــــــــــــــــــوتاه دلبرم

البته يكم اينجا اخمو شده.واي واي واي

شبا هم تا يه شيشه شير نخوره نمي خوابه همدم خانم مامان

كلي هم قبل خواب شيطوني مي كنه كتاب داستان ميخونه(ما كه ميخونيم حفظ ميشه بعدش واسه مامان و باباش قصه تعريف مي كنه انقدم خشمزه مي گه دل من يكي كه ضعف ميره)


خوردنش تموم ميشه شيشه رو پس ميده كلاه سرشو!!

شير دور لبارو مامان ليس بزنه...


تاریخ : 12 آذر 1392 - 00:59 | توسط : ماماني | بازدید : 2152 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر

پدر و دختر مشغول بازي

واسه بابا شيرين زبوني مي كني دلبري مي كني دست آخر سفارش هواپيما ميدي!عشقي به خدا

   

چـــــــونه عزيز دلم اوووووف شده

قربونت بشم كه وقتي مي خندي دنيا مال ماست

و در آخــــــــــر هستي موهاشو كوتاه كرد!!قيافشو بخورم


تاریخ : 03 آذر 1392 - 04:02 | توسط : ماماني | بازدید : 1506 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی